جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

نشتی کارتهای سوخت...!

http://piccar.ir/wp-content/uploads/n00088213-s.jpg
شخصی می‌گفت: یه مدت بود که حس می‌کردم وقتی می‌روم پمپ بنزین و می‌خواهم بنزین بزنم نسبت به دفعه‌ی قبل مانده‌ی سهمیه‌ام را که چک می‌کنم 3 یا 4 لیتر کم شده.
ادامه مطلب ...

در مورد لامپ های کم مصرف بیشتر بدانیم...!

در صورت شکستن لامپ‌های کم‌مصرف بلافاصله اتاق را حداقل برای مدت 15 دقیقه ترک کنید.

http://www.locopoc.com/PortalData/Subsystems/Locopoc/LocoAd/Images/Original/light.jpg
ادامه مطلب ...

رواج واژه‌ی خالی‌بندی از زمانِ...!

نمی دونم شما تا حالا در مورد واژه خالی بندی فکر کردین که ممکنه سابقه‌ی دیرینه‌ای هم واسه خودش داشته باشه؟


این روزها عبارت خالی بندی به معنی دروغ گفتن و لاف زدن رایج شده است. اما پیشینه‌ی این واژه به دهها سال پیش یعنی زمان سلطنت رضا شاه بر می‌گردد!

نقل می کنند که در زمان رضاشاه بدلیل کمبود اسلحه، بعضی از پاسبان‌هایی که گشت می‌دادند فقط غلاف خالی اسلحه یعنی همان جلدی که اسلحه در آن قرار می‌گیرد را روی کمرشان می‌بستند و در واقع اسلحه‌ای در کار نبود.

دزدها و شبگردها وقتی متوجه این قضیه شدند برای اینکه همدیگر را مطلع کنند به هم می‌گفتند که طرف "خالی بسته" و منظورشون این بود که فلان پاسبان اسلحه ندارد و غلاف خالی اسلحه را دور کمرش بسته به این معنی که در واقع برای ترساندن ما بلوف می‌زند که اسلحه دارد و روی همین اصل بود که واژه خالی‌بندی رواج پیدا کرد.

کارمندان جدید برای کدام بخش مناسبند؟

http://s1.picofile.com/file/6431098588/%D8%A2%D8%AC%D8%B1.jpg
برای اینکه تشخیص دهید کارمندان جدید را بهتر است در کدام بخش به کار بگمارید، می‌توانید به ترتیب زیر عمل کنید:
 
400 عدد آجر در اتاقی بگذارید و کارمندان جدید را به آن اتاق هدایت نمایید. آنها را ترک کنید و بعد از 6 ساعت بازگردید. سپس موقعیت‌ها را تجزیه و تحلیل کنید:

 

  •  اگر دارند آجرها را می شمرند، آنها را در بخش حسابداری بگذارید.
  •  اگر از نو (برای بار دوم) دارند آجرها را می شمرند، آنها را در بخش ممیزی بگذارید.
  •  اگر همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند، آنها را در بخش مهندسی بگذارید.
  •  اگر آجرها را به طرزی فوق العاده مرتب کرده اند، آنها را در بخش برنامه ریزی بگذارید.
  •  اگر آجرها را به یکدیگر پرتاب می کنند، آنها را در بخش اداری بگذارید.
  •  اگر در حال چرت زدن هستند، آنها را در بخش حراست بگذارید.
  •  اگر آجرها را تکه تکه کرده اند، آنها را در قسمت فناوری اطلاعات بگذارید.
  •  اگر بیکار نشسته اند، آنها را در قسمت نیروی انسانی بگذارید.
  •  اگر سعی می کنند آجرها ترکیب های مختلفی داشته باشند و مدام جستجوی بیشتری می کنند و هنوز یک آجر هم تکان نداده اند، آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذارید.
  •  اگر اتاق را ترک کرده اند، آنها را در قسمت بازاریابی بگذارید .
  •  اگر به بیرون پنچره خیره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ریزی استراتژیک بگذارید.
  •  اگر بدون هیچ نشانه ای از تکان خوردن آجرها با یکدیگر در حال حرف زدن هستند، به آنها تبریک بگویید و آنها را در قسمت مدیریت قرار دهید.


مراقب قلب‌ها باشیم...!

وقتی تنهاییم، دنبال دوست می‌گردیم

پیدایش که کردیم، دنبال عیب‌هایش می‌گردیم

وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می‌گردیم

و همچنان تنها می‌مانیم
هیچ چیز آسان‌تر از قلب نمی‌شکند.
پس...

مراقب قلب‌هاب باشیم...
ژان پل سارتر

آبروی عاشق...!

شیوانا همراه شاگردانش از مسیری عبور می‌کرد. به یک آبادی رسیدند و کنار رودخانه نشستند تا استراحت کنند. تنی چند از اهالی آن آبادی نیز کنار رودخانه ده مشغول فروش محصولات خود بودند.

در این هنگام شیوانا و شاگردان متوجه شدند که دو فروشنده با وجودی که جنس‌هایی کاملاً مشابه داشتند و قیمت‌هایشان هم یکسان بود اما یکی از آنها فروش بیشتری داشت و اهالی دهکده بیشتر از او خرید می‌کردند. نکته جالب این بود که رهگذران هم برای خرید بیشتر به او مراجعه می‌کردند. این نکته برای شاگردان جالب به نظر رسید. برای همین از شیوانا جدا شدند تا دلیل این پرمشتری بودن آن فروشنده را کشف کنند.

ساعتی بعد همگی دور شیوانا نشستند و نتیجه تحقیق خود را با هم در میان گذاشتند. مشخص بود که فروشنده پرطرفدار جوانی است فقیر اما محجوب که دلباخته دختر ثروتمندترین شخص دهکده شده که اتفاقاً دختری فهیم و با کمالات است. با وجود اختلاف طبقاتی این جوان دست از عشق خود برنداشته و قول داده که به هر ترتیبی شده پول و ثروت لازم برای ازدواج را فراهم کند.

جوانی که فروش کمتری داشت یک فرد راحت و بی‌خیال و عاشق پرورش کبوتر بود و برای کسب معاش و گذراندن امور زندگی خود فروشندگی می‌کرد و به محض این که فرصتی به دست می‌آورد به سراغ کبوتربازی و سرگرمی‌های خودش می‌رفت.

یکی از شاگردان گفت: "اما ما هنوز نفهمیده‌ام چرا با وجودی که هر دو جوان از یک طبقه اجتماعی هستند اما مردم دهکده برای جوانی که دلباخته دختر ثروتمند دهکده است احترام بیشتری قایل هستند و ترجیح می‌دهند بیشتر از او خرید کنند؟"

شیوانا تبسمی کرد و گفت: "جواب ساده است. آبروی عاشق بسته به چیزی است که عاشقش است. آن کبوترباز عاشق کبوتر و بازی است به همان اندازه هم نزد مردم آبرو و احترام دارد. اما آن فروشنده دیگر دختری صاحب کمال از خانواده‌ای بالاتر از خود را انتخاب کرده و برای رسیدن به او تلاش می‌کند. طبیعی است که آبرو و اعتبار و ارج و قرب بیشتری نزد مردم دارد و اهالی ترجیح می‌دهند از او بیشتر خرید کنند تا در مسیری که انتخاب کرده او را یاری رسانند."

سپس شیوانا به فروشنده کبوترباز اشاره کرد و گفت: "می گویند عشق چشمان آدم را کور می‌کند. وقتی انسان عاشق و دلباخته چیزی شود که کم ارزش و بیهوده باشد، باید بداند که آبرو و اعتبار خود را که بسیار ارزش دارد و می‌تواند برای او ثروت و راحتی فراهم کند بی آن که بداند به پای معشوق خود می‌ریزد. بنابراین اگر انسان قرار است عاشق شود بهتر است دل به چیزی بسپارد که ارزش داشته باشد و آبرو و اعتباری شایسته برای او به ارمغان آورد."

ریشه‌ برخی از اصلاحات کاربردی و عامیانه...!


زپرتی:
واژه‌ی روسی Zeperti به معنی زندانی است و استفاده از آن یادگار زمان قزاق‌های روسی در ایران است در آن دوران هرگاه سربازی به زندان می‌افتاد دیگران می‌گفتند یارو زپرتی شد و این واژه کم‌کم این معنی را به خود گرفت که کار و بار کسی خراب شده و اوضاعش دیگر به هم ریخته است.

هشلهف:
مردم برای بیان این نظر که واگفت (تلفظ) برخی از واژه‌ها یا عبارات از یک زبان بیگانه تا چه اندازه می‌تواند نازیبا و نچسب باشد، جمله‌ی انگلیسی (I shall have به معنی من خواهم داشت) را به مسخره هشلهف خوانده‌اند تا بگویند ببینید واگویی این عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون دیگر این واژه‌ی مسخره‌آمیز را برای هر واژه‌ی عبارت نچسب و نامفهوم دیگر نیز (چه فارسی و چه بیگانه) به کار می‌برند.


چُسان فسان:
از واژه‌ی روسی Cossani Fossani به معنی آرایش شده و شیک پوشیده گرفته شده است.

شر و ور:
از واژه‌ی فرانسوی Charivari به معنی همهمه، هیاهو و سرو صدا گرفته شده است.

اسکناس:
از واژه‌ی روسی Assignatsia که خود از واژه‌ی فرانسوی Assignat به معنی برگه‌ی دارای ضمانت گرفته شده است.

فکسنی:
از واژة روسی Fkussni به معنی بامزه گرفته شده است و به کنایه و واژگونه به معنی بیخود و مزخرف به کار برده شده است.

نخاله:
یادگار سربازخانه‌های قزاق‌های روسی در ایران است که به زبان روسی به آدم بی ادب و گستاخ می‌گفتند Nakhal و مردم از آن برای اشاره به چیز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کرده‌اند.

شمارش معکوس تحویل سال ۹۰...!

Iran time:  Monday March 21, 2011, 02:50:45 AM
 ایران: ساعت 02:50:45 صبح زود - دوشنبه 1 فروردین 1390



Sonbol Syb Maahi Senjed Tokh-morgh Seer Somaagh Sekkeh Samanoo Sabzeh Ayeneh Sham'a

  Happy Nowruz!

    

تست کردن شراب...!

مسئول تست کردن شراب‌های یک شراب‌سازی می‌میرد، مدیر کارخانه شراب‌سازی دنبال یک مسئول تست دیگر می‌گردد تا استخدام کند.


http://uploadtak.com/images/4sf87q0zgh0csog2jgk2.jpg

ادامه مطلب ...