جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

نگارشی دیگر از شاهنامه...!

رزم virus و رستم

******************

کنون رزم virus و رستم شنو
دگرها شنیدستی این هم شنو
که اسفندیارش یکی disk داد
بگفتا به رستم که ای نیکزاد

در این 
disk باشد یکی fileناب
که بگرفتم از 
site افراسیاب

برو حال­ می کن بدین 
disk هان!
که هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوی خانه اش 
شتابان به دیدار رایانه اش

چو آمد به نزد 
mini tower اش
بزد ضربه بر دکمه 
power اش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت
مران 
disk را در drive اش گذاشت

نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت 
یکی 
list از root دیسکت گرفت

در ان 
disk دیدش یکی file بود
بزد 
enter آنجا و اجرا نمود

کز ان یک 
demo گشت زان پس عیان
به فیلم و به موزیک و شرح­ و بیان

به ناگه چنان سیستمش کرد 
hang 
که رستم در آن ماند مبهوت و منگ

چو رستم دگر باره 
reset نمود
همی کرد هنگ و همان شد که بود

تهمتن کلافه شد و داد زد
ز بخت بد خویش فریاد زد
چو تهمینه فریاد رستم شنود
بیامد که لیسانس رایانه بود 

بدو گفت رستم همه مشکلش
وز ان 
disk و برنامه خوشگلش

چو رستم بدو داد قیچی و ریش 
یکی 
bootable دیسک آورد پیش

یکی 
toolkit اندر آن disk بود
بر آورد آن را و اجرا نمود

همی گشت 
toolkit هارد اندرش
چو کودک که گردد پی مادرش

به ناگه یکی رمز 
virus یافت
پی حذف امضای ایشان شتافت

چو 
virus را نیک بشناختش
مر از 
boot sector بر انداختش

یکی ضربه زد بر سرش 
toolkit 
که هر بایت ان گشت هشتاد 
bit 

به خاک اندر افکند 
virus را
تهمتن به رایانه زد بوس را

چنین گفت تهمینه با شوهرش
که این بار بگذشت از پل خرش

دگر باره اما خریت مکن
ز رایانه اصلا تو صحبت مکن

قسم خورد رستم به پروردگار
نگیرد دگر 
disk از اسفندیار

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.