جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

روش های جلو گیری از سرقت اینترنت بی سیم شما...!

چراغ روی مودم وایرلس یا روتر وای فای تان مرتبا در حال چشمک زدن است. اما کسی از افراد خانواده از اینترنت استفاده نمی کند. خب، ممکن است کسی بیرون از خانه مشغول استفاده از اینترنت شما است. مثلا یکی از همسایه ها دارد از وبگردی رایگان با مودم شما لذت می برد. وای، نه! پس فاتحه پهنای باند این ماه تان را باید بخوانید
ادامه مطلب ...

صبحانه و مدیریت خوب علی آقا...!

یعنی خواب بود یا واقعاً اجاره نامه مغازه امضا شده بود؟ ( مغازه که چه عرض کنم یه خورده از یک زیر پله ای بزرگتر) علی آقا هنوز باورش نمی شد!

آرزویی که سالها ذهن اونو به خودش مشغول کرده بود به حقیقت پیوسته بود .

علی از بچگی که شاگرد قهوه چی بود، این آروزی بزرگ را در سر پرورانده بود که: “یه روز قهوه خونه خودمو راه میندازم” . بعدها که بزرگتر شد و شاهد جمع شدن تدریجی قهوه خونه ها و تبدیل اونها به “کافی شاپ” بود، ایده خودش رو مرتب با شرایط روزگار تطبیق می داد و در نهایت، چند سال قبل که مطمئن شده بود فکر و ایده بکر و درستی داره، دست به کار شد تا به این فکر جامه عمل بپوشونه .


تو این سالها فهمیده بود که شکل قدیمی قهوه خونه و حتی نوع جدیدش “کافی شاپ” ، سرمایه گذاری زیادی میخواد :

اصل ملک یا سرقفلی؛ اسباب و اثاثیه، کارگر زیاد و ماهر و ……

تازه این ایراد رو داشت که ماشااله این جوونها میان دوتا کافه گلاسه سفارش میدن و سه ساعت تموم کنگرمیخورن و لنگر میندازن. بخودش گفته بود : ” ولش کن اینجوری نمیشه، تازه من که پول حسابی ندارم. بایستی شریک بگیرم و تازه اول دردسره ….. 

هیچی بابا ! اصلا اینجوری عملی نیست “.

ادامه مطلب ...

داستان خر و زنبورها، گاهی داستان خود ماست...!

در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند. روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از قضا، گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد.

ادامه مطلب ...