جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

این روزها رابطه‏‏‏‏‏ ها بسیار تلخ است ...!

مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ملانصرالدین را نیز دعوت کرده بودند. وقتی می‏ خواست وارد شود، در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی بدین مضمون:
از این درب عروس و داماد وارد شوند و از درب دیگر دعوت شدگان.
  ملا از درب دعوت شدگان وارد شد، در آنجا هم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر:
از این درب دعوت شدگانی که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند.
ملا طبعاً از درب دومی وارد شد و ناگهان خود را در کوچه دید.

این داستان حکایت زندگی ماست، کسانی را که به زندگی مان دعوت می کنیم (رابطه هایی را آغاز می کنیم) اما وقتی متوجه می ‏شویم از آنها چیزی عایدمان نمی شود، رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها می کنیم.

روابط عاطفی ما، چیزی بیشتر از الگوی حاکم بر مناسبات تجاری و اقتصادی نیست و عشق بر مبنای ترس و ضعف محاسبه گر است. 
اگر محبتی می کنیم توقع جبران داریم دوست داشتن‏ های ما قید و شرط و تبصره دارد و همچنین حساب و کتاب دارد.
اگر کسی را دوست داریم به خاطر این است که لیوان نیازمان پر شود و اگر رابطه‏ ای سود آور نباشد آن را ادامه نمی دهیم.

چه ستمگر است آنکه از جیبش به تو می بخشد تا از قلب تو چیزی بگیرد.



​افراد به اندازه کمبودهایشان دیگران را آزار می دهند
ژان پل سارتر​

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.