جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

اشتباه در ضعف شنوایی...!

نقل می‌کنند مردی از ضعف شنوایی همسرش شاکی بود. یکی از دوستان صمیمی‌اش متخصص گوش بود. برایش نامه‌ای نوشت و قضیه نیمه‌کر بودن همسرش را برای او توضیح داد و سپس از او راه چاره خواست که چگونه بفهمد میزان ضعف شنوایی همسرش چقدر است تا بتواند بر اساس آن برای درمان همسر بیچاره‌اش چاره‌ای بیندیشد؟"

دوستش آهسته در گوشش گفت: "وقتی همسرت مشغول کار است از فاصله دور از او سؤالی بپرس و اگر جوابی نگرفتی فاصله‌ات را آنقدر با او کم کن که او جواب دهد. همان فاصله حد شنوایی همسرت است؟"

مرد بلافاصله به آشپزخانه رفت و دید همسرش مشغول آشپزی است. از در آشپزخانه با صدای بلند گفت: "امروز ناهار چی داریم؟" جوابی نیامد.

فاصله‌اش را با همسرش کم کرد و دوباره پرسید: "امروز ناهار چی داریم؟" باز هم جوابی نیامد. به همین ترتیب هر چه فاصله را کم کرد باز هم جوابی نیامد تا اینکه کنار همسرش ایستاد و با صدای بلند گفت: "امروز ناهار چی داریم؟"

آنگاه صدای همسرش را شنید که می‌گوید: "ده بار است که از همان دم در تا اینجا برایت فریاد می‌زنم که امروز ناهار پیتزا داریم. تو را به خدا فکری به حال گوش ضعیفت بکن!"

شاید انگشت اشاره‌مان شکسته است؟!

نقل است مریضی با حالتی زار و درمانده نزد طبیب رفت و به او گفت که بیماری عجیبی به جانش افتاده و هر جای بدنش را که فشار می‌دهد دردی عظیم و جانکاه او را فرامی‌گیرد و این درد آنقدر زیاد است که به گریه می‌افتد. نمی‌داند دچار چه نفرینی شده است که همه قسمت‌های سالم بدنش ناگهان به این روز افتاده‌اند.

طبیب با تعجب گفت: "این غیرممکن است که همه بخش‌های سالم بدن ناگهان از کار بیفتند." مریض با قیافه حق به جانبی گفت: "ببینید حتی وقتی لاله گوشم را هم فشار می‌دهم باز همان درد جانگداز فرامی‌رسد و مرا عذاب می‌دهد!"

طبیب کمی بیمار را معاینه کرد و سپس با خنده گفت: "شما همه جای بدنتان سالم است. مشکل شما این است که انگشت اشاره دست شما شکسته و به‌همین دلیل هر وقت آن را روی بخشی از بدن خود، هر جایی که باشد قرار می‌دهید درد شدیدی را حس می‌کنید. ای کاش به جای اینکه به جان بدن خودتان بیفتید، انگشت خود را روی سنگ و خاک و در و دیوار می‌گذاشتید. فورا می‌فهمیدید که مشکل در کجاست و بی‌جهت به بخش‌های سالم بدن خود شک نمی‌کردید."

 

پیام پنهان در این لطیفه تلخ آنقدر روشن است که جای هیچ توضیح اضافه‌ای باقی نمی‌ماند. فقط کافی است به اطراف خود نگاه کنید و به آدم‌هایی که انسان‌های سالم و پاکدامن را بیمار و ناپاک می‌دانند و به هر جا دست می‌زنند نشان بیماری و ناپاکی را آنجا می‌بینند دقت کنید، انگشت اشاره شکسته این افراد را به خوبی خواهید دید.

منبع: مجله موفقیت

تصویر خواننده سرود آمریکا آمریکا ... و درخواست عدم پخش آن سرود...!

جناب اسفندیار قره باغی خواننده سرود"امریکا امریکا مرگ به نیرنگ تو" گفت راضی نیست این سرود از صداوسیما پخش شود. وی در گفت و گو با یکی از مجلات وابسته به همشهری گفت:من اعتقاد دارم شرایط خاصی که در سال‌های قبل وجود داشت، ایجاب می‌کرد که این سرود پخش شود ولی الان که نمایندگان دو کشور سر یک میز می‌نشینند و با هم صحبت می‌کنند، دیگر شاید مفهوم نداشته باشد که باز این سرود پخش شود. پیشنهادم این است که تلویزیون امسال سرودم را پخش نکند، گرچه در این سال‌ها مشخص شده که برخی‌ها برای کارهایشان از دیگران نظر نمی‌خواهند.

خوشبختی از نگاه دکتر علی شریعتی...!

خوشبختی ما در سه جمله است:

تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا...

 

ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم

 حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا

 


دکتر علی شریعتی

شعرى از پابلو نرودا...!

 

 

شعرى از پابلو نرودا
ترجمه از احمد شاملو



به آرامی آغاز به مردن می کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.


به آرامی آغاز به مردن می کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.


به آرامی آغاز به مردن می کنی
اگر برده ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی …
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.


و به آرامی آغاز به مردن می کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند،
و ضربان قلبت را تندتر می کنند، دوری کنی . .. .،


تو به آرامی آغاز به مردن می کنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگی ات
ورای مصلحت اندیشی بروی . . .


امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!

شادی را فراموش نکن!