ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
نفست اژدرهاست او کی مرده است از غم بی آلتی افســــــرده است
خیال نکن که نفست مرده است، او اژدهایی یخ زده است. اگر حرارت به آن بتابد، آن وقت میفهمی چه خبر است!
مولوی در جای دیگری راجع به میلهای پنهان و خفته در انسان تشبیهی میکند که روانکاوها را به حیرت میاندازد. میگوید:
میلها همچون ســـــــگان خفتهاند اندر ایشان خیر و شر بنهفتهاند
گاهی دیدهاید که تعدادی سگ در جایی خوابیدهاند و سرهایشان را روی دستهایشان گذاشتهاند و چشمهایشان را روی هم گذاشته و آرام گرفتهاند، بطوریکه انسان خیال میکند اینها تعدادی برّه و گوسفند هستند.
تا که مــــــــــــرداری در آید در میان نفخ صور حرص کوبد بر ســــگان
چونکه در کوچه خرید مردار شــــــد صد ســــگ خفته بدان بیدار شد
اما اگر در این بین یک لاشهی مردار پیدا شود، همینهایی که این طور خوابیدهاند و مثل گوسفند سرها را روی دستها گذاشتهاند یکمرتبه از جا حرکت میکنند و چشمهاشان از قالب بیرون میزند و صدای خُرخُر از حلق اینها بیرون میآید و هرکدام از موهایشان مثل یک دندان میشود.
حرصـــــــــهای رفته اندر کتم غیب تاختن آورد و ســـــــربرزد ز جیب
مو به موی هر ســگی دندان شده از برای حیله دم جنبان شــــــده
تا ایجا مثَل است، بعد میگوید:
صـــــد چنین سگ اندر تن خفتهاند چون شکاری نیستند بنهفتهاند
چه حقیقت بزرگی و چه نکتهی دقیق و باریکی است!
برگرفته از کتاب انسان کامل اثر استاد شهید مرتضی مطهری- روحش شاد