ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
I am thankful for the alarm that goes off in the early morning house,
because it means that I am alive
خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم، این یعنی من هنوز زنده ام
I am thankful for being sick once in a while,
because it reminds me that I am healthy most of the time
خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار میشوم، این یعنی بیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم
بازدید از سایت گنجور را به تمامی دوستداران ادب پارسی پیشنهاد می کنیم.
ادامه مطلب ...چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید.
ادامه مطلب ...سال ها پیش دو دوست همسفر شده بودند از کوهها و دشتها گذشتند تا به جنگلی پر درخت رسیدند.
کمی که در جنگل پیش رفتند صدای خرناس یک خرس قهوهایی بزرگ را شنیدند صدا آنقدر نزدیک بود که آن دو همسفر از ترس گیج شده بودند.
1) Here is your English Lesson " How do I form the past simple negative? "