بسیاری از ما در زندگی، دچار روزمرگی میشویم. زندگی برایمان یکنواخت و بیمعنی است. انگیزهای نداریم، از ته دل نمیخندیم و شور و اشتیاقی برای انجام کارها از خود نشان نمیدهیم.
کارها را به فردا و پس فردا موکول می کنیم، برای آرامش روح و روان و شادی خودمان، قدمی بر نمیداریم. شاید بتوان گفت به روزمرگی و افسردگی، عادت کردهایم و تسلیم شدهایم. این روند به جایی میرسد که کارهای مهم را نیز، دیگر انجام نمیدهیم.
اما مسئله ای که نمیدانیم و یا شاید آنرا جدی نگرفتهایم، این است که ادامه این زندگی به جاهای ناخوشایندی که همانا مرگ تدریجی روح و روان است، منتهی خواهد شد.
ادامه مطلب ...