جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

بهاریه‌های معروف شاعران پارسی...!

ربیع بس بدیع


بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد                         نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد

صبوح آمد صبوح آمد صبوح راح  و روح آمد               خرامان ساقی مه رو به ایثار عقار آمد

صفا آمد، صفا آمد که سنگ و ریگ روشن شد         شفا آمد شفا آمد شفای هر نزار آمد

حبیب آمد حبیب آمد به دلداری مشتاقان                طبیب آمد طبیب آمد طبیب هوشیار آمد

سماع آمد سماع آمد سماع بی‌صداع آمد              وصال آمد وصال آمد وصال پایدار آمد

ربیع آمد ربیع آمد ربیع بس بدیع آمد                      شقایق‌ها و ریحان‌ها و لاله خوش عذار آمد

کسی آمد کسی آمد که ناکس زوکسی گردد         مهی آمد مهی آمد که دفع هر غبار آمد

دلی آمد دلی آمد که دلها را بخنداند                     می ای آمد می ای آمد که دفع هر خمار آمد

کفی آمد کفی آمد که دریا دُرّ ازو یابد                    شهی آمد شهی آمد که جان هر دیار آمد

کجا آمد کجا آمد کزینجا خود نرفته است او             ولیکن چشم گه آگاه و گه بی اعتبار آمد

ببندم چشم و گویم شد، گشایم گویم او آمد           و او در خواب و بیداری قرین و یار غار آمد

کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آمد     رها کن حرف بشمرده که حرف بی شمار آمد

ادامه مطلب ...

چرا...! (کلی چرا-های جورواجور)

چــرا، برای یه آدرس اینترنتی به جای یک دبیلیو، سه تا دبیلیو قرار دادند؟!

چــرا، ساعت‌ها در صف دریافت چند پاکت شیرسوبسیدی می‌ایستیم، آنهم با تفاوت قیمتی ناچیز با شیر آزاد، ولی تحمل یک ثانیه دیر حرکت کردن راننده جلویمان را پشت چراغ راهنمایی نداریم؟!

چــرا، در رستوران برای پرداخت صورت حساب بشدت تعارف می‌کنیم تا جایی که ممکن است کار به نزاع بکشد، ولی در اولین فرصت میهمان‌مان را متهم به گدا صفتی می‌کنیم؟!

چــرا، غربی‌ها سالها تلاش می‌کنند و خودرو طراحی می‌کنند، ولی ما آنرا، با حذف تعدادی از امکانات و تجهیزات جانبی، ساده می‌سازیم و می‌فروشیم؟!

چــرا، غربی‌ها به قانون احترام می‌گذارند، ولی ما از قانون می‌گریزیم؟!
ادامه مطلب ...

شش پارادوکس در کشور ایران...!

1- هیچ کس کار نمی‌کند، اما تمام برنامه‌ها اجرا می‌شود.

ادامه مطلب ...

سخنان و جملات کوتاه...!

انسان هر چه بالاتر برود احتمال دیده شدن وصله‌ی شلوارش بیشتر می‌شود. ((ادیسون))

ادامه مطلب ...

اینگونه نگاه کنید ...!

انسان را به عقلش نه به ثروتش

همسر را به وفایش نه به جمالش

دوست را به محبتش نه به کلامش

عاشق را به صبرش نه به ادعایش

ادامه مطلب ...

سال نو مبارک..!

با کمی تأخیر

آرزوی سالی خوش و خرم رو برای همه دوستان دارم

http://s1.picofile.com/file/6469529174/%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2.jpg


نشتی کارتهای سوخت...!

http://piccar.ir/wp-content/uploads/n00088213-s.jpg
شخصی می‌گفت: یه مدت بود که حس می‌کردم وقتی می‌روم پمپ بنزین و می‌خواهم بنزین بزنم نسبت به دفعه‌ی قبل مانده‌ی سهمیه‌ام را که چک می‌کنم 3 یا 4 لیتر کم شده.
ادامه مطلب ...

در مورد لامپ های کم مصرف بیشتر بدانیم...!

در صورت شکستن لامپ‌های کم‌مصرف بلافاصله اتاق را حداقل برای مدت 15 دقیقه ترک کنید.

http://www.locopoc.com/PortalData/Subsystems/Locopoc/LocoAd/Images/Original/light.jpg
ادامه مطلب ...

رواج واژه‌ی خالی‌بندی از زمانِ...!

نمی دونم شما تا حالا در مورد واژه خالی بندی فکر کردین که ممکنه سابقه‌ی دیرینه‌ای هم واسه خودش داشته باشه؟


این روزها عبارت خالی بندی به معنی دروغ گفتن و لاف زدن رایج شده است. اما پیشینه‌ی این واژه به دهها سال پیش یعنی زمان سلطنت رضا شاه بر می‌گردد!

نقل می کنند که در زمان رضاشاه بدلیل کمبود اسلحه، بعضی از پاسبان‌هایی که گشت می‌دادند فقط غلاف خالی اسلحه یعنی همان جلدی که اسلحه در آن قرار می‌گیرد را روی کمرشان می‌بستند و در واقع اسلحه‌ای در کار نبود.

دزدها و شبگردها وقتی متوجه این قضیه شدند برای اینکه همدیگر را مطلع کنند به هم می‌گفتند که طرف "خالی بسته" و منظورشون این بود که فلان پاسبان اسلحه ندارد و غلاف خالی اسلحه را دور کمرش بسته به این معنی که در واقع برای ترساندن ما بلوف می‌زند که اسلحه دارد و روی همین اصل بود که واژه خالی‌بندی رواج پیدا کرد.