جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

جماعت هزار رنگ...!

هستند  کسانی که روی شانه هایتان گریه می‌کنند

و وقتی شما گریه می‌کنید دیگر وجود ندارند (شاید مادر بهترین مصداقش باشد)

از کسی که کتابخانه دارد و کتاب‌های زیادی می‌خواند نترس

از کسی بترس که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس می‌پندارد . . .

.

مهم نیست چه مدرکى دارید

مهم این است که چه درکى دارید . . .

.

از دردهای کوچک است که آدم می‌نالد

وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می‌شوی...

.

اگر باطل را نمی‌توان ساقط کرد می‌توان رسوا ساخت.

و اگر حق را نمی‌توان استقرار بخشید می‌توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان  شناساند و زنده نگه داشت!

.


به یک‏ جایی از زندگی که  رسیدی، می‌فهمی رنج را نباید امتداد داد.


باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏‌برد و از میان‌شان می‏‌گذرد از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمام‌شان کنی . . .

.

آرزو سرابی است که اگر نابود شود، همه از تشنگی خواهند مرد . . .

.

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . . .

.

به شهادت تاریخ می‌گویم هر گاه روزگاز خواسته تفکر فاسدی را رسوا کند

به او قدرت مطلق داده است . . .

.

آموختن تنها سرمایه‌ای است که ستمکاران نمی‌توانند به یغما ببرند . . .

.

بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که

نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد

نه شعور لازم برای خاموش ماندن

(ژان دلابرویه)

.

مهم نیست که چه اندازه می‌بخشیم

بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد . . .

.

قصه عشقت را به بیگانگان نگو

چرا که این کلاغ‌های غریب بر کلاه حصیری مترسک نیز آشیانه می‌سازند . . .

.

اگر ۴ تکه نان خوشمزه باشد و شما ۵ نفر باشید

کسی که اصلاً از مزه آن نان خوشش نمی‌آید (( مادر )) است . . .

.

تولد و مرگ را درمانی نیست

مهم این است که فاصله میان این دو را شاد زندگی کنیم . . .

.

هستند مردمانی که خویشاوندان آنها از گرسنگی می‌میرند

ولی در عزایشان گوسفندها راسر می‌برند . . .

.

وقتی که تمام شیرها پاکتی‌اند!

وقتی همه‌ی پلنگ‌ها صورتی‌اند!

وقتی که دوپینگ پهلوان می‌سازد!


ایراد مگیر عشق‌ها ساعتی‌اند...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.