در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی است که در کلگری و نیس و پکن نیست…
*****
در دامن بحر خزر و ساحل گیلان
موجی است که در ساحل دریای عدن نیست
*****
در پیکر گلهای دلاویز شمیران
عطری است که در نافه ی آهوی ختن نیست
*****
آواره ام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچ کجا خانه من نیست
*****
آوارگی وخانه به دوشی چه بلاییست
دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست
*****
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست.
*****
هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران
بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست.
*****
پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران
لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست.
*****
هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ
چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست
*****
این کوه بلند است ولی نیست دماوند
این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست
*****
این شهرعظیم است ولی شهرغریب است
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
*****