جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

جورواجور

از هر دری سخنی با خوانندگان عزیز...

نوه خوب ..!

 

حامد با اصرار سوار ماشین پدرش شد .هر کاری کردند از ماشین پیاده بشه نشد که نشد. پدر و مادرش فکر میکردند اگه بفهمه بابا بزرگ رو میخوان ببرن خونه سالمندان و اون دیگه نمی تونه پدر بزرگش رو ببینه قیامت به پا میکنه.اما اینطور نشد.

ادامه مطلب ...

کودک دیروز محک، نایب قهرمان امروز جهان...!

حمایت شما از کودکان محک، قهرمان می آفریند
کامران شکری سالاری در 13 سالگی به سرطان استخوان مبتلا شد و تحت حمایت محک قرار گرفت. 
او در اثر بیماری پای چپ اش را از دست داد، اما نا امید نشد و قهرمانانه برای زندگی مبارزه کرد و روز جمعه 17 شهریور ماه با کسب مدال نقره در رشته پرتاب نیزه، در مسابقات پارالمپیک لندن برای ایران و خانواده بزرگ محک افتخار آفرید.
ادامه مطلب ...

دلخراش ترین تصادفات یک سال اخیر در ایران و جهان+عکس

اگرچه تصادف به امری عادی در کشور تبدیل شده اما شاید این عکس ها تلنگری باشد برای احتیاط بیشتر در رانندگی و رعایت مقررات عبور ومرور.

ادامه مطلب ...

راننده تاکسی و چهارشنبه آخر ماه...!

 یک داستان واقعی است به نقل از "سروش صحت" بازیگر، نویسنده و کارگردان توانمند ایران... 


صبح ها مسیر ثابتی دارم و اگر عجله نداشته باشم آنقدر در ایستگاه منتظر می مانم تا تاکسی مورد علاقه ام برسد. در واقع راننده این تاکسی را دوست دارم.


راننده پیر و درشت هیکلی با دست های قوی و آفتاب سوخته و چشم های مشکی رنگ است که تابستان و زمستان سر شیشه ماشین را باز می گذارد و با آنکه چهار سال است بیشتر صبح ها سوار ماشینش می شوم فقط سه چهار بار صدای بم و خش دارش را شنیده ام. 


ماشینش نه ضبط دارد، نه رادیو و شاید همین سکوت، حضورش را این چنین لذت بخش می کند. ما هر روز از مسیر ثابتی می رویم، فقط چهارشنبه های آخر هر ماه راننده مسیر همیشگی مان را عوض می کند. یکی از چهارشنبه های آخر ماه به او گفتم «از این طرف راهمون دور می شه ها.» «می دونم.» دیگر هیچ کدام حرفی نزدیم.


و او باز هر روز از مسیر همیشگی می رفت و چهارشنبه های آخر ماه مسیر دورتر را انتخاب می کرد. چهارشنبه آخر ماه پیش وقتی از مسیر دورتر می رفت، سر یک کوچه ترمز کرد نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت، بعد گفت؛ «ببخشید الان برمی گردم» و از ماشین پیاده شد. دوباره کمی این طرف و آن طرف را نگاه کرد، یک کوچه را تا نیمه رفت و برگشت بعد سوار شد و رفتیم.

ادامه مطلب ...

بدون شرح...!

آن هم در روزنامه‌ی جمهوری اسلامی ایران...!



عجیباً قریبا...

عادت هائی که سبب از بین رفتن سلول‌های مغز می‌شوند...!

1- نخوردن صبحانه؛

2- پرخوری؛

3- سیگار کشیدن؛

4- خوردن قند و شکر زیاد؛

5- آلودگی هوا؛

6- کم خوابی؛

7- خوابیدن در حالتی که روی سر پوشیده باشد (مانند کشیدن پتو روی سر یا صورت)

 که باعث افزایش دی اکسیدکربن و کمبود اکسیژن برای تنفس می‌شود.

ادامه مطلب ...

آیس کریم، کریم یخی...!

تا به حال به این اندیشیده‌اید که چرا هرگز در هیچ گزارش یا رسانه خارجی در مورد اینکه بستنی، این لیسیدنی پرطرفدار، در کجا و توسط چه کسی ساخته شد هیچ حرفی به میان نیامده ؟! جواب این سوال در کتاب «مردم دوران مشروطه» در قفسه های خاک گرفته کتابخانه ملی موجود است که نیز افتخار دیگری است برای ما ایرانیان.
ادامه مطلب ...

گردوی مرگبار - آنهم در شهر تهران...!

توجه توجه

نقل قول زیر از یکی از دوستان نزدیک اینجانب می‌باشد. لطفأ به محتوای آن توجه فرمایید


دیشب متوجه شدم که فرزند یکی از دوستانم فوت کرده وقتی جویا شدم متوجه شدم چند شب قبل این پسر به خیابان ولیعصر رفته و پشت چراغ قرمز از دست فروش‌ها گردو خریده و پس‌از خوردن گردو ظرف چند دقیقه فوت کرده است.

جنازه به پزشک قانونی تحویل داده شده و علت مرگ را گردوی آلوده به آب جوی اعلام کردند.



چون شهرداری‌ها مرگ موش در زیر پل‌ها و داخل جویها می‌ریزند و گردو فروش هم گردوهای خود را در همان آب می‌شسته‌اند سبب مرگ فوری این جوان گردیده است.

لطفاً به دوستان خود اعلام بفرمایید که به هیچ عنوان از دست‌فروشان پشت چراغ قرمز چیزی نخرند؛